کارل پولانی، دگرگونی بزرگ: خاستگاه های سیاسی و اقتصادی زمان ما. 1944. xiii + 305.
مقاله مروری توسط آن میهو، کالج هنر و علوم، دانشگاه تنسی. amayhew@utk. edu
بازارها به بازار برای محافظت: تحول بزرگ کارل پولانی
کارل پولانی، زمانی افسر جنگ جهانی اول در ارتش اتریش-مجارستان، مدرس دانشگاه خلق و عضو هیئت تحریریه روزنامه برجسته مالی وین، که ابتدا از زادگاهش مجارستان و سپس از وین توسط اجباری اخراج شده بود. آشفتگی انقلاب ها و دیکتاتوری ها، تحول بزرگ را به عنوان تبعیدی در انگلستان در پایان دهه 1930 آغاز کرد. او آن را در طول جنگ جهانی دوم در ایالات متحده تکمیل کرد. وظیفه ای که او برای خود تعیین کرد این بود که ریشه های سیاسی و اقتصادی فروپاشی تمدن قرن نوزدهم و دگرگونی بزرگی را که پولانی در قرن بیستم از سر گذرانده بود، توضیح دهد. همانطور که او میدید، چهار نهاد برای نظم اقتصادی و سیاسی که جامعه آتلانتیک شمالی و پیرامون آن را در قرن نوزدهم مشخص کرده بود، حیاتی بودند: توازن قدرت سیاسی، استاندارد بینالمللی طلا، سیستم بازار خودتنظیم ودولت لیبرالSRM (بازار خودتنظیمی) "چشمه و ماتریس سیستم" بود، "نوآوری که باعث ایجاد تمدن خاصی شد" (ص. 3).
تحول بزرگ تاریخ SRM است: از ظهور آن از این واقعیت که انقلاب صنعتی اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در یک اقتصاد کاملاً تجاری اما هنوز کاملاً سازمان یافته بازار رخ داده است. پرورش آن با تلاش اقتصاددانان لیبرال و دولتمردان انگلیس در دهه های اول قرن نوزدهم. و سرانجام مرگ آن به عنوان یک نتیجه از "واکنش محافظ" برای مقابله با عواقب ناشی از SRM. دو تفاوت اساسی بین تحلیل پولانی و بیشتر مورخان دیگر اقتصاد و اندیشه قرن نوزدهم برای درک کار او بسیار مهم است که حتی قبل از نقش آنها در استدلال بزرگتر باید صریحاً ساخته شود. پولانی بین سیستم های اقتصادی که در آن بازارها و SRM "آرمانشهر کاملاً آرمانشهر" از قرن نوزدهم وجود داشت ، تمایز قائل شد. بازارها مکان ها یا شبکه هایی هستند که کالاها در آن خریداری و فروخته می شوند. آنها تعامل انسانی هستند که با قیمت ، کیفیت و کمیت کالاها و خدمات معامله شده سازماندهی شده اند. SRM یک سیستم در سطح جامعه بود که در آن تمام ورودی ها به فرآیندهای اساسی تولید و توزیع برای فروش بودند و در آن بازده فقط در ازای درآمد از فروش ورودی ها توزیع می شد. دومین ویژگی مهم تجزیه و تحلیل پولانی ، استدلال وی مبنی بر اینکه SRM نمی تواند زنده بماند - نه به دلیل عواقب توزیع که نقش اصلی در توضیحات مارکس در مورد فروپاشی اجتناب ناپذیر سرمایه داری را ایفا می کند - بلکه به دلیل اینکه ماهیت آرمانشهر SRM باعث شدبه یک جنبش ضد خود به خود ، حتی در بین کسانی که از افزایش رونق مادی برخوردار هستند. جامعه به عنوان حیوانات اجتماعی برای انسان بسیار حیاتی است و SRM با یک جامعه پایدار مغایرت داشت.
پولانی استدلال خود را از کار بسیاری از مورخان اقتصادی ، مورخان اندیشه ، انسان شناسان و دیگران توسعه داد. انقلاب صنعتی اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم "یک پیشرفت تقریباً معجزه آسا در ابزارهای تولید" بود ، اما همچنین یک انقلاب به همان اندازه قدرتمند در سازمان اقتصادی بود که تا حدودی نتیجه ای از معرفی ماشین های جدید در حال حاضر بوداقتصاد سازمان یافته تجاری و تا حدودی یک آزمایش اجتماعی. تا این لحظه اقتصاد بسیاری از اروپای غربی و مطمئناً از اکثر انگلیس ها کاملاً تجاری شده بودند: صنایع کلبه ، کار کشاورزی پرداخت شده و تجارت در شهرها به این معنی بود که بیشتر مردم پول کسب می کردند و از آن پول برای خرید استفاده می کردندچیزهای مادی زندگی. با این حال ، همانطور که پولانی نیز خاطرنشان کرد ، کنترل و تنظیم بازارها توسط دولت ها و سازمان های دیگر نیز گسترده و مشترک بود. بازارها کنترل شدند. آنها تا آغاز قرن نوزدهم کنترل نکردند.
در بیان این استدلال ، پولانی لزوم برخورد مستقیم با این گزاره را تشخیص داد ، خود ایجاد اندیشه اواخر هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بریتانیا ، که سازمان بازار فعالیت اقتصادی وضعیت طبیعی امور بشر است. پولانی (خلاف آنچه بسیاری از منتقدین بعدی خود می گویند) کاملاً آگاه بود که بازارها و محاسبه دقیق قیمت توسط خریداران و فروشندگان به طور یکسان بخش مهمی از بسیاری از جوامع انسانی بوده است. با استفاده از منطق و سابقه تاریخی ، پولانی طرح "اشکال ادغام اقتصادی" را توسعه داد: یعنی اشکال سازماندهی برای تولید و توزیع ، که جریان دایره ای آشنا از یک اقتصاد سرمایه داری ایده آل (SRM) استیکپولانی طرح خود را برای توصیف اقتصاد توسعه داد تا نشان دهد که اقتصادها می توانند و به روش دیگری غیر از SRM سازماندهی شده اند. وی تصریح کرد که سازماندهی تولید و توزیع در بسیاری از جوامع از طریق روابط اجتماعی تعهدات خویشاوند یا جامعه و تعهدات ضد جامعه (متقابل) و سایر جوامع ، در مقیاس های کوچک به عنوان گروهی از کونگ بوشمن یا به عنوان بزرگ امپراتوری هامورابی انجام شده است.، یا حتی به اندازه اقتصاد برنامه ریزی شده اتحاد جماهیر شوروی ، سیستم های توزیع مجدد توزیع شده است.
در بسیاری از اروپای غربی، ترکیبی از سیستمهای توزیع مجدد و متقابل تا پایان دوران فئودالی و ارباب نشینی غالب شد و به طور فزایندهای تکمیل شد و سپس با تجارت بازار جایگزین شد، که کنترل و تشویق آن تمرکز اصلی شهرداری و قرون وسطی بود. دولت های ملی مرکانتیلیست(در دگرگونی بزرگ پولانی همچنین «خانهداری» را بهعنوان شکلی از یکپارچگی توصیف کرد، اما در کارهای بعدی آن را به عنوان «توزیع مجدد کوچک» طبقهبندی کرد.)
سپس، در اواخر قرن هجدهم، و با قدرت کامل در نیمه اول قرن نوزدهم، دو اتفاق افتاد. سیستم کارخانه ای که به سرعت در حال گسترش بود، رابطه بین تجارت و صنعت را تغییر داد. تولید در حال حاضر شامل سرمایه گذاری در مقیاس بزرگ وجوه با تعهدات ثابت برای پرداخت آن وجوه است. تولیدکنندگان کمتر و کمتر مایل بودند که یا عرضه نهاده ها یا دریچه های خروجی تحت کنترل دولت ها باشد. تغییر دوم و نزدیک به آن، توسعه لیبرالیسم اقتصادی به عنوان یک بدنه فکری بود که مجموعه جدیدی از سیاست های عمومی را توجیه می کرد که تبدیل زمین، کار و سرمایه را به «کالاهای ساختگی» یک سیستم خودتنظیمی تسهیل می کرد. زمین (طبیعت)، نیروی کار (مردم) و سرمایه (قدرت کیف پول) در واقع برای فروش تولید نمی شدند. همچنین زمانی که روابط عرضه و تقاضا قیمت نهاده پایینی ایجاد کرد، مقدار زمین، نیروی کار و سرمایه موجود بهطور بیاهمیت ناپدید نشد. این موضوع، البته، به ویژه در مورد نیروی کار حاد بود و منجر به نتایج ناگوار اقتصاد کلاسیک شد. پولانی توضیح میدهد که چگونه، علیرغم تهدیدی که برای نظم اجتماعی وجود داشت، فلسفهای که «لیز فر» نام گرفت، «بهعنوان تمایلی صرف به روشهای غیر بوروکراسی به کار رفت...[و] به یک ایمان واقعی به رستگاری سکولار انسان از طریق یک بازار خود تنظیم تبدیل شد» (ص 135). پولانی این تحول اندیشه بریتانیا را از رویکرد انسانگرایانه آدام اسمیت، که در دوران «پیشرفت صلحآمیز» نوشت، از طریق پذیرش فقر بهعنوان بخشی از نظم طبیعی توسط مالتوس، و تا لیبرالیسم پیروزمند دهه 1830 توصیف میکند. آنچه مهم است این است که مجموعه ای از توصیه ها در مورد خط مشی عمومی به مقبولیت گسترده ای به عنوان قوانین یک نظم طبیعی تبدیل شد.
پولانی تنش و درگیری مداوم بین تلاشها برای ایجاد، حفظ و گسترش SRM و تلاشها برای محافظت از مردم و جامعه از پیامدهای کار SRM را «جنبش مضاعف» خواند. از یک طرف یک برنامه هماهنگ فلسفی و قانونگذاری برای ایجاد SRM از حصارهای دهه 1790 از طریق اصلاحات ضعیف قانون در سال 1834 تا قانون منشور بانک ریکاردی در سال 1844 و لغو قوانین ذرت در سال 1846 وجود داشت. طرف دیگرمجموعهای از جنبشها، اصلاحات قانونگذاری و اقدامات اداری بسیار متنوع و سازمانیافته برای محدود کردن اثرات خودتنظیمی، از چارتیستها تا قوانین اولیه تا محدود کردن ساعات و مکانهای کار زنان و کودکان، از طریق رشد اتحادیههای کارگری واز طریق ظهور بانک انگلستان به عنوان آخرین وام دهنده، اعمال مجدد تعرفه ها بر مواد غذایی و اولین قانون پیش بینی کننده دولت رفاه. از آنجایی که SRM در عملکرد خود دچار اختلال شد، توجیهات همکاری اقتصادی بین المللی و دولت لیبرال ضعیف شد.
داستان پولانی از تنش ها و فروپاشی اقتصادهای خودتنظیمی که در نیمه اول قرن نوزدهم شکل گرفت، به شدت با داستانی که مارکس پیش بینی کرده بود و با داستانی که اقتصاددانان مارکسی گفته اند متفاوت است. اگرچه پولانی استدلال میکند که درک و پاسخ به آسیبهای SRM بسته به طبقه متفاوت است، و بنابراین «نتیجه به طور قاطع تحت تأثیر ویژگی منافع طبقاتی درگیر بود» (ص. 161) توزیع ناعادلانه کل تولید از طریق استثمار نبود. که باعث تنش و فروپاشی نهایی سیستم SRM شد. طبقه کارگر برای براندازی نظام قیام نکرد. در عوض، مالکان زمین و بانکداران و همچنین بازرگانان، که منافع آنها اغلب به دلیل نوسانات در تجارت تهدید می شد، به کارگران پیوستند و به دنبال حمایت بودند. همانطور که آنها حفاظت دریافت کردند، SRM "اختلال" شد، و در نهایت به نقطه سقوط رسید. افزایش حفاظت به قدری SRM را مختل کرد که وقتی جنگ جهانی اول موازنه قدرت اروپا را نابود کرد، دیگر نتوانست اقتصاد جهان را هماهنگ کند. مبارزه برای بازگرداندن سیستم قرن نوزدهم با برقراری مجدد استاندارد طلا، سیستم مالی بینالمللی را نابود کرد.
دیکتاتوریها در برخی مکانها و مدیریت خوشخیمتر در جاهای دیگر در واکنشهای متفاوت ملی به فروپاشی سیستم SRM ظاهر شد. پولانی خوشبین بود، اما مطمئن نبود که نتایج درازمدت واکنش به آزمایش اتوپیایی قرن نوزدهم در سازمان اقتصادی چه خواهد بود، و اگر او امروز زنده بود ممکن بود پاسخ او تا حد قابل توجهی برای طرف های متضاد دوگانه پولانی نامشخص می ماند. جنبش همچنان بر بحثها در سیاستهای عمومی غالب است. همانطور که نئولیبرالیسم مبتنی بر ایمان به رستگاری سکولار از طریق ظهور طبیعی یک سیستم بازار خودتنظیم کننده در اروپای مرکزی و شرقی و در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین گسترش یافته است، به همین ترتیب درخواست هایی برای حمایت از انسان، طبیعت ومنافع ملیچارچوبی که پولانی برای درک فروپاشی تمدن قرن نوزدهم و ظهور قرن آشفته بیستم ارائه کرد، همچنان قدرتمند است.
با این حال، باید گفت که دگرگونی بزرگ حاوی برخی از اشتباهات عمده حذف و تفسیر است. برای من، به عنوان یک مورخ اقتصادی ایالات متحده، شگفتانگیزترین ادعای بیسابقه و کاملاً اشتباه او است که یک جنبش دوگانه تا پس از سال 1890 در ایالات متحده شکل نگرفت، زیرا تا آن زمان، «زمین آزاد»، عرضهی آمادهی نیروی کار ارزان بود. و عدم تعهد به حفظ ثبات مبادلات خارجی به این معنی بود که بازار کاملاً خودتنظیمی وجود نداشت و نیازی به حمایت نبود. این آشکارا اشتباه است. علاوه بر این، برخی از دانشجویان انگلستان در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم با تفسیر او از سیستم یارانههای کمک به دستمزد Speenhamland اختلاف دارند.
با این حال ، قویترین و طولانی ترین انتقاد از تحول بزرگ در قسمت هایی که او استدلال می کند اشکال متقابل و توزیع مجدد ادغام در تاریخ بشر بسیار رایج تر از سیستم های خود تنظیم بازار بوده است. با این حال ، این انتقادات به طور همیشگی متمرکز بر اشکال ادغام خود نیست بلکه بر این گزاره اشتباه است که پولانی فرض کرده است که اشکال بر روی انگیزه های مختلف انسان ایجاد می شود: SRM در مورد علاقه شخصی و محاسبه عقلانی و سیستم های متقابل بر مهربانی و سخاوت.(به مراتب کمتر در مورد انگیزه های مرتبط با توزیع مجدد گفته شده است ، احتمالاً به این دلیل که تأکید بر تضاد بین حرص و آز و مهربانی بوده است ، و این گزاره که "شما نمی توانید طبیعت انسانی را تغییر دهید" با این گزاره مرتبط که اقتصاد انگلیس قرن نوزدهم واقعاً بودطبیعی.) حمله اصلی از این نوع ، نه از اقتصاددانان یا مورخان اقتصادی ، بلکه از انسان شناسان که ادبیات انضباطی آنها پولانی در بیان ادعای خود استفاده کرده بود ، رخ داد. از اوایل دهه 1960 ، انسان شناسان ، به دلایل مربوط به تغییر ساختارهای سیاسی در جهان که آنها مطالعه کرده اند و به دلیل تکامل اندیشه در رشته خود ، شروع به اصرار کردند که مردمان بدوی و دهقانی که آنها مطالعه می کردند به همان اندازه منطقی بودندهر غربی
این انسان شناسان - که به عنوان فرمالیست ها در مباحثی که در پی آن بودند - شناخته می شوند - در پولانی ، و در کار برخی از پیروان وی مانند جورج دالتون ، یک هدف مناسب. آنها پولانی و یارانش را به رمانتیسم در مورد سایر مردمان متهم کردند. توضیحات رفتار در سیستم های متقابل علوفه بود: "مجموعه حق بیمه در مورد سخاوت بسیار عالی است که از نظر اعتبار اجتماعی اندازه گیری شود تا هرگونه رفتاری دیگر از رفتار خودآگاهی کامل را به سادگی پرداخت کند" (ایتالیایی ها اضافه شده ، ص 46)وادبرای انسان شناسان ، که از نفرت و منافع عقلانی که ناشی از این جمله است که من خواسته ام ، نادیده گرفته اند ، این حرف را بیان می کند که مردم غیر مدرن و غیر غربی "متفاوت" بودند و خود علاقه مند نبودند و منطقی نبودند. آنها اختلاف نظر داشتند و با تمدید ، بقیه استدلال پولانی در مورد متقابل و SRM را رد کردند.
استدلال های بسیار مشابهی توسط برخی از اقتصاددانان مطرح شده است. قسمتی که اغلب در تمسخر استدلال پولانی نقل می شود این است: «قبلاً تا زمان ما هیچ اقتصادی وجود نداشته است که حتی اصولاً توسط بازارها کنترل شود... سود و سود حاصل از مبادله هرگز قبل از [قرن نوزدهم] نقش مهمی در اقتصاد بشر ایفا نکرده است» (ص 43). دیر مککلوسکی، هم در چاپ و هم در یک تبادل گرم در فهرست FEMECON، به پولانی ایراد میگیرد که دقیقاً مشکلی را که بسیاری از خوانندگان، انسانشناسان و اقتصاددانان به طور یکسان با کتاب داشتهاند، نشان میدهد. مککلوسکی میگوید که پولانی سؤال درستی را مطرح کرده است، اما پاسخ اشتباهی میدهد و میگوید که بازارها نقش مهمی در جوامع بشری قبلی نداشتهاند. مککلوسکی به عنوان مدرکی به شواهدی اشاره میکند که نشان میدهد، هرچه سازندگان تیغههای مایا از منبع ابسیدین خود دورتر بودند، نسبت وزن تیغه به طول برش کمتر بود. برای مککلوسکی این نشان میدهد که «با مراقبت بیشتر از ابسیدین گرانتر، سازندگان تیغهها سود بهتری بهدست میآوردند. همانطور که با مراقبت کمتر با ابسیدین کم هزینه انجام دادند» (1997، ص 484). بنابراین، پولانی اشتباه می کند، احتمالاً در مورد وجود اشکال دیگر ادغام و اهمیت آنها. احتیاط بیشتر با به دست آوردن اشیای قیمتی سخت تر، مسلماً عقلانی است، اما دلیلی بر این نیست که چگونه تیغه سازان وسایل مادی برای رزق و روزی یا شادی خود را تأمین می کردند.
نکته قابل توجه این است که افرادی که حمل ابسیدین برایشان مشکل بود با احتیاط با آن برخورد می کردند. دیگری فرض کند که از آن برای تولید کالاهایی استفاده کرده اند که برای سود فروخته اند. پولانی در حقیقت توجه دارد که دامنه انگیزه های انسانی در سیستم ها کمی متفاوت است، با شکل خاصی از کنش که هر انگیزه ای مانند نفع شخصی، سخاوت، خشم یا حسادت ممکن است وابسته به سیستم باشد. با این حال، نظام اقتصادی به وجود یا عدم وجود غلبه یک انگیزه وابسته نیست. این که شاید این مشکل ترین نکته ای باشد که پولانی بیان می کند، خود گواهی بر موفقیت کسانی است که توجیهات قرن نوزدهم را ایجاد کردند.
در سالهای پس از انتشار دگرگونی بزرگ، پولانی و تعدادی از همکاران و دانشآموزان، تجزیه و تحلیل اشکال ادغام اقتصادی را گسترش دادند و مجموعهای از مقالات منتشر شده با عنوان تجارت و بازار در امپراتوریهای باستانی را تولید کردند. هر دو کتاب درک پولانی را از آنچه که اقتصادهای قرن نوزدهم و بیستم را بسیار متفاوت کرده است ارائه می دهد و با چنین پیامدهای گسترده ای، پولانی روشی برای تفکر در مورد اقتصادها و جوامع ایجاد کرد که تأثیر قابل توجهی بر تاریخ اقتصادی، مردم شناسی،و مطالعه مدیترانه باستان. دگرگونی بزرگ به عنوان کمکی بسیار بدیع به درک گذشته غربی مهم است. در بحث های روش شناختی در علوم اجتماعی مهم بوده و هست. فراتر از آن، با ادامه حرکت دوگانه، این کتاب احتمالاً یکی از بهترین راهنماهای موجود برای آنچه ما را به جایی که هستیم رساند، باقی خواهد ماند.
پولانی، کارل. 1944، 1957. دگرگونی بزرگ: ریشه های سیاسی و اقتصادی زمان ما. Boston: Beacon Press با هماهنگی شرکت Rinehart & Company (نسخه Beacon Press در حال چاپ باقی مانده است و نسخه ای است که شماره صفحات آن در این مقاله آورده شده است. این کتاب به زبان های مجارستانی، چینی، ژاپنی ترجمه و منتشر شده است. فرانسوی، آلمانی، پرتغالی و اسپانیایی).
دالتون، جورج. 1961. "تئوری اقتصادی و جامعه بدوی"، مردم شناس آمریکایی 63 (فوریه): 1-25.[یکی از مقالاتی که جرقه نزاع فرمالیست و ذاتگرا در انسانشناسی اقتصادی را برانگیخت.]
دراکر، پیتر. 1979. ماجراهای یک تماشاگر. نیویورک: هارپر و رو.[این کتاب حاوی روایتی از خانواده قابل توجه پولانی توسط دوستی است که آنها را در وین میشناخت.]
دانکن، کالین A. M. و دیوید دبلیو. تندی. 1994. از اقتصاد سیاسی تا انسان شناسی: وضعیت زندگی اقتصادی در جوامع گذشته. مونترال و نیویورک: کتاب های رز سیاه.[گزیده مقالات کنفرانس سالانه موسسه پولانی.]
Finley, Moses I. 1978. The World of Odysseus. نیویورک: وایکینگ پرس.[کاربرد کلاسیک پولانی در دنیای باستان.]
هالپرین، رودا. 1988. اقتصاد در میان فرهنگ ها: به سوی علم مقایسه ای اقتصاد. نیویورک: چاپخانه سنت مارتین.
میهو، آن. 1972. "ارزیابی مجدد علل اعتراض مزرعه در ایالات متحده، 1870-1900."مجله تاریخ اقتصادی 32 (خرداد): 464-475.[اگرچه به این عنوان پذیرفته نمی شود، اما این کاربرد ایده های پولانی در اقتصاد ایالات متحده بود.]
مایو ، آن. 1980. "تحلیل های اتمی و فرهنگی در انسان شناسی اقتصادی: یک استدلال قدیمی تکرار شده" ، در جان آدامز ، سردبیر ، اقتصاد نهادی: کمک به توسعه اقتصاد کل نگر. بوستون: مارتینوس نیژوف.
McCloskey ، Deirdre N. 1997. "Polanyi درست و اشتباه بود."مجله اقتصادی شرقی 23 (پاییز): 483- 487.
North ، Douglass C. 1977. "بازارها و سایر سیستم های تخصیص تاریخ: چالش کارل پولانی."مجله تاریخ اقتصادی اروپا 6 (زمستان): 703-716.
پولانی ، کارل ، کنراد م. آرنبرگ و هری دبلیو پیرسون. 1957. تجارت و بازار در امپراتوری های اولیه: اقتصاد در تاریخ و نظریه. گلنکو ، ایلینویز: مطبوعات آزاد.
Sievers ، Allen M. 1974. دنیای عرفانی اندونزی: فرهنگ و توسعه اقتصادی درگیری. بالتیمور: انتشارات دانشگاه جان هاپکینز.[Polanyi برای مسائل توسعه اعمال شد.]
Schaniel ، William C. and Walter C. Neale. 2000. "اشکال ادغام کارل پولانی به عنوان راه های نقشه برداری."مجله مسائل اقتصادی 34 (مارس): 89-104.
تندی ، دیوید دبلیو 1997. معامله گران و رزمندگان: قدرت بازار در اوایل یونان. برکلی: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا.[کاربرد اخیر پولانی در جهان باستان.]